هوش مصنوعی: این متن شعری عاشقانه است که در آن شاعر از عشق و غم ناشی از آن سخن می‌گوید. او از جدایی و رنج‌های عشق می‌نالد و آرزو می‌کند که دوباره به وصال معشوق برسد. همچنین، شاعر از تسلیم شدن در برابر عشق و پذیرش سرنوشت خود سخن می‌گوید.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عاشقانه و غم‌انگیز است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و زبان شعر کلاسیک نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی دارد.

شمارهٔ ۲۷

عشق توگرفت جای جان را
جان نیست به جز غمت روان را

تا بخت بهار حسنت آراست
بستند براو ره ی خزان را

بر سر مزن آستین اکراه
نسپارده سر برآستان را

دادم به گدایی در دوست
سلطانی ملک جاودان را

چون پیش توکز زمانه شادی
اظهار کنم غم نهان را

با هجر کشیدگان توان گفت
رنج دل ماجرای جان را

دیری است که مرغ دل به دامت
بدرود سروده آشیان را

کردی به خموشیم ترحم
منت نکشم دگر فغان را

در کنج قفس دگر صفایی
بگذار هوای گلستان را
وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.