هوش مصنوعی: شاعر در این متن از درد فراق و عشق نافرجام خود می‌نالد. او از بی‌قراری دل، اشک‌های خونین، و رنج‌های درونی سخن می‌گوید و از معشوق می‌خواهد به حالش ترحم کند. همچنین، او از جنون عشق و بی‌وفایی روزگار شکایت دارد.
رده سنی: 16+ متن حاوی مضامین عاشقانه‌ی عمیق، درد فراق، و احساسات پیچیده‌ی انسانی است که درک آن برای نوجوانان کم‌سن‌وسال ممکن است دشوار باشد. همچنین، برخی از اصطلاحات و مفاهیم به‌کاررفته نیاز به سطحی از بلوغ عاطفی و ادبی دارد.

شمارهٔ ۷۵

مرا درد از شکیبایی فزون است
که دل در سینه چندین بی سکون است

ز احوالم چه پرسی کاشک خونین
گواهم بر جراحات درون است

بگوخود بی تو چون پایم که در هجر
عنان طاقت از دستم برون است

مهل بار فراقم بردل ریش
که آن غم بیش از این یک قطره خون است

مرا دور از لبت هر لحظه در جام
به جای می سرشک لاله گون است

به عین رحمتم یک ره نظر کن
که اشکم در رهت رشک عیون است

خدا را از دل خود پرس باری
که شوقم بر وصالت چند و چون است

مرا گه درد و گه درمان فرستاد
ندانستم که عشقت ذوفنون است

خوری در دوستی خونم دریغا
که چرخم خصم و بختم باژگون است

به سودایت نشاطی دارم اما
نشاطی کم به صد غم رهنمون است

ز عهد زر به مهرت بسته میثاق
نه این سودا مرا در سر کنون است

صفایی را ز رسوایی مترسان
که با عشقت خردمندی جنون است
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۲
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۷۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۷۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.