هوش مصنوعی:
این متن شعری عاشقانه و عرفانی است که در آن شاعر از درد عشق، جدایی و اشکهایش میگوید. او از یار دیرینش یاد میکند و بیان میدارد که دلش در چنبر عشق گرفتار است. همچنین، اشارههایی به مفاهیم عرفانی مانند کمال صنع حکیم و چشم حقبین عارف دارد. شاعر تأکید میکند که جز معشوق، به کسی مهر نمیورزد و حتی اگر بهشت هم باشد، بدون معشوق برایش ارزشی ندارد.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عمیق عاشقانه و عرفانی است که درک آنها به بلوغ فکری و تجربهی بیشتری نیاز دارد. همچنین، برخی از اصطلاحات و تشبیهات ممکن است برای مخاطبان جوانتر پیچیده باشد.
شمارهٔ ۷۶
گرنه در خورد یار دیرین است
تلخکامی به جان شیرین است
تا تو از چهره شرم مهر شدی
اشک ما نیز رشک پروین است
دل سرگشته ام به چنبر عشق
چون کبوتر به چنگ شاهین است
تا محرک صباست زلف ترا
کی دلی را امید تسکین است
در تو بیندکمال صنع حکیم
عارفی را که چشم حق بین است
جز تو با هیچ کس نورزم مهر
ور تو پیوسته با منت کین است
کارت از تیغ کج خود آمد راست
کی نیازت به تیر و زوبین است
سرکنم بی تو گر شبی به بهشت
خاک و خشتم فراش و بالین است
بست تا در تو جان صفایی را
نه غم دل نه ماتم دین است
تلخکامی به جان شیرین است
تا تو از چهره شرم مهر شدی
اشک ما نیز رشک پروین است
دل سرگشته ام به چنبر عشق
چون کبوتر به چنگ شاهین است
تا محرک صباست زلف ترا
کی دلی را امید تسکین است
در تو بیندکمال صنع حکیم
عارفی را که چشم حق بین است
جز تو با هیچ کس نورزم مهر
ور تو پیوسته با منت کین است
کارت از تیغ کج خود آمد راست
کی نیازت به تیر و زوبین است
سرکنم بی تو گر شبی به بهشت
خاک و خشتم فراش و بالین است
بست تا در تو جان صفایی را
نه غم دل نه ماتم دین است
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۷۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۷۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.