هوش مصنوعی: متن بالا یک شعر عرفانی و فلسفی است که به موضوعات مختلفی مانند گذرایی دنیا، عشق، رنج‌های روحی، و بی‌اعتباری دنیوی می‌پردازد. شاعر از ناپایداری زندگی، دردهای عشق، و بی‌پناهی انسان سخن می‌گوید و با استفاده از استعاره‌هایی مانند "جام" و "آیینه" به مفاهیم عمیق‌تری اشاره می‌کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی است که درک آن‌ها نیاز به بلوغ فکری دارد. همچنین، برخی از مضامین مانند رنج‌های روحی و ناامیدی ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر سنگین باشد.

شمارهٔ ۱۰۷

بیا ساقی دمی کم همدمی نیست
نمی در ده که دنیا جز دمی نیست

بیا بنگر که جز آیینه و جام
نشان ز اسکندر و نام از جمی نیست

به جز لعل می آلودت مکیدن
دل مجروح ما را مرهمی نیست

به کوی عشق هر کس ره ندارد
مر او را در دو عالم عالمی نیست

تنی راکز غمت قسمت ندادند
دل شادی و جان خرمی نیست

به جای سبزه جان جوشید ازین خاک
عجب جایی وز یبا سرزمینی است

گدای درگه شیرین کلامان
بود خسرو ور او را درهمی نیست

به چهرت فارغیم از گندم خال
درین جنت همانا آدمی نیست

جز این یک غم که شادی از غم ما
ز بیداد توام دیگر غمی نیست

قلم را زین قضیت قصه مسرای
که در عالم صفایی محرمی نیست

نه دل هم راز خود می پوش هر چند
حکیمی سر نگهداری امینیست
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۰۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۰۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.