هوش مصنوعی:
این شعر عاشقانه و طبیعتگرا، با استفاده از تصاویر زیبا و استعارههای غنی، به توصیف عشق و زیبایی معشوق میپردازد. شاعر با اشاره به عناصر طبیعت مانند صبا، سنبل، باغ گل، بلبل و نرگس، احساسات خود را بیان میکند و از غم عشق و امید به وصال سخن میگوید.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عاشقانه و استعارههای پیچیده است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، درک عمیق تر این شعر نیاز به آشنایی با ادبیات کلاسیک فارسی دارد.
شمارهٔ ۱۵۴
سحرگهان که صبا نافه گستری می کرد
به باغ گل ز غمت پیرهن دری می کرد
به بوی موی تو سنبل به خویش می پیچید
به شوق روی تو بلبل سخنوری میکرد
هوا به رنگرزی درچمن چو بر می خاست
غمت به روی من آغاز زرگری میکرد
بدان امید که گردد بهای خاک درت
رخم مقابله با زر جعفری می کرد
توخود به دست کرامت ز پای بنشستی
وگرنه سرو کجا با توهمسری می کرد
نظر بدو توخود انداختی وگرنه کجا
به چشم شوخ تو نرگس برابری میکرد
صفایی از همه خیل خط فروشان کاش
خودی ز روی صفا از ریا بری می کرد
به باغ گل ز غمت پیرهن دری می کرد
به بوی موی تو سنبل به خویش می پیچید
به شوق روی تو بلبل سخنوری میکرد
هوا به رنگرزی درچمن چو بر می خاست
غمت به روی من آغاز زرگری میکرد
بدان امید که گردد بهای خاک درت
رخم مقابله با زر جعفری می کرد
توخود به دست کرامت ز پای بنشستی
وگرنه سرو کجا با توهمسری می کرد
نظر بدو توخود انداختی وگرنه کجا
به چشم شوخ تو نرگس برابری میکرد
صفایی از همه خیل خط فروشان کاش
خودی ز روی صفا از ریا بری می کرد
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۵۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۵۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.