۹۲ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۸۵

اگر سرشک منت خاک راه تر نکند
ترا ز حالت من دیگری خبر نکند

ریاض حسن ترا خرمی است اردی و دی
مگر به باغ تو باد خزان گذر نکند

ستودن تو دریغ آیدم به سنگدلی
ور از هزار فغانم یکی اثر نکند

جفا به اهل وفا خاصه داد خواهان کی
رواست کو ستمت در جهان سمر نکند

به خاکساری ما صد هزارت استغناست
که گفت لابه ی کس در بتان ثمر نکند

مگربه خاک درت خضر آب حیوان را
کند معاوضه کز زندگی ضرر نکند

بر آن سرم که کنم خاک درگهت سر خویش
اگر ز رشک مرا چرخ دربدر نکند

ز بسط و طول صفایی ملول خواهم شد
اگر بیان غم خویش مختصر نکند
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۸۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۸۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.