هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از عشق و دل‌بستگی به معشوقی ستمگر می‌گوید که با وجود جفاهایش، همچنان مورد ستایش است. او معشوق را به تصاویر زیبایی مانند سرو، کبک، و گل‌نار تشبیه می‌کند، اما در عین حال از ناامیدی و درد عشق نیز سخن می‌گوید.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مضامین عاشقانه پیچیده و احساسات عمیق است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌های ادبی و زبان شعر کلاسیک نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی دارد.

شمارهٔ ۲۲۱

ز خوبان جز تو ای ترک ستمکار
ندیدم دلبری چندین دلازار

جفاهای تو بر ما عکس عادت
کسی نشنیده کز گل بردمد خار

به چهر دلگشا یک راغ سوری
به لعل جان فزا یک باغ گلنار

توانم خواندت سروی به قامت
توانم گفتنت کبکی به رفتار

اگر سرو سهی خیزد غزل خوان
وگر کبک دری شیند قدح خوار

ولی کبکی که در پیکر گلش بر
ولی سروی که درطلعت مهش بار

ندانم کت به گردون چون گذارم
دلی کش برده ای پنهان پری وار

سزد زین غم که کردی پشت بر من
نشینم تا قیامت رو به دیوار

بهای خاک پایت نیز در دست
ندارم چون تراکردم خریدار

صفایی مگسل از وی گر چه دانم
بود قطع امید انجام این کار
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۲۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۲۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.