هوش مصنوعی: این شعر به بیان درد و رنج ناشی از هجران و جدایی می‌پردازد و در مقابل، آرزوی وصال و نزدیکی را توصیف می‌کند. شاعر از تاریکی‌های هجران می‌نالد و امیدوار است که با وصال، این تاریکی‌ها به نور تبدیل شود. همچنین، او از روزگار بدی که باعث جدایی شده شکایت می‌کند و آرزو می‌کند که دوباره به وصل برسد.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاشقانه و احساسی عمیق است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از اصطلاحات و تشبیهات شعری ممکن است برای سنین پایین‌تر پیچیده باشد.

شمارهٔ ۲۲۹

بنگر به تیره روزی من در شمار هجر
نوری فشان ز وصل به شبهای تار هجر

تا چند به زنجیری و با صیقل وصال
ز آیینه ی دلم ننشانی غبار هجر

مرغان به باغ نغمه سراسر خوش از وصول
تبدیل کند تو هم به گل وصل خار هجر

شنعت مران به نقص کفایت همی مرا
گر بستم از وثاق وصال تو بار هجر

از دست من به عنف برون شد زمام وصل
چو نانکه در کف تو نبود اختیار هجر

شد باز وقت آنکه علی رغم مدعی
بسپارمت ز بارگی وصل بار هجر

با قرب دادها برم از امتداد بعد
در وصل شکوه ها کنم از روزگار هجر

کارم تمام خواست رقیب از فراق و من
دیدی چگونه ساختم از وصل کار هجر

دستم رسد اگر به میان وصال باز
کامل نهم جزای عمل در کنار هجر

یابی ره وصول صفایی به بزم قرب
برگردد ار طبیعت ناسازگار هجر
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۲۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۳۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.