هوش مصنوعی: این شعر به بیان درد و رنج عاشقانه، ناامیدی از عشق و شکایت از بی‌وفایی معشوق می‌پردازد. شاعر از فقدان صداقت و وفا در جهان گله می‌کند و به پیری و پایان شباب اشاره دارد. همچنین، به ناکامی‌های عشقی و بی‌پاسخی معشوق اعتراض می‌کند.
رده سنی: 16+ متن حاوی مفاهیم عمیق عاشقانه، ناامیدی و تفکرات فلسفی درباره عشق و وفا است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مضامین مانند پیری و اندوه نیاز به بلوغ فکری دارد.

شمارهٔ ۲۳۰

مرا که نیست به جز خون دل شراب دگر
به جز جگر به کف آرم چرا کباب دگر

به سیل ها نشود زرع تشنگان سیراب
مرا به ابر دگر حاجت است وآب دگر

نتافت پنجه شه دست بی حساب ترا
بپاست عهد ترا لاجرم حساب دگر

رسید پیری و شرح غمت نگشت تمام
شدی دریغ میسر اگر شباب دگر

گنه به منع از عشق می کنی ناصح
نبود در همه عالم مگر ثواب دگر

بیا شروط محبت بخوان ز دفتر ما
که رسم صدق و وفا نیست درکتاب دگر

به یک نظر همه را دین و دل فکند به پای
چه فتنه ها کند ار بر زند نقاب دگر

عتاب کردی و راندی ز پایگاهم لیک
من از تو روی نتابم به صد عتاب دگر

عبث عبث به سر از خشمم آستین چه زنی
که ز آستان تو رو ناورم به باب دگر

جواب کرد و به نومیدیم صفایی راند
ولی هنوز مرا گوش بر جواب دگر
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۲۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۳۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.