۹۵ بار خوانده شده

شمارهٔ ۲۶۷

ز دل یک ناله در دام تو ای صیاد نشنیدم
اسیری در گرفتاری چنین آزاد نشنیدم

به دور لعلت ای خسرو چو بینم شور مشتاقان
عجب دارم که یک شیرین و صد فرهاد نشنیدم

چه خوب آموخت خال از غمزدگانت طرز خون ریزی
مگو دیگر که یک شاگرد و صد استاد نشنیدم

به جز چشمت که با مژگان مرا شریان گشود از دل
ز صد نشتر فزون در دست یک فصاد نشنیدم

مهی از جنس مردم مهر منظر مشتری سیما
پری پیکر ملک پرور دو حوری زاد نشنیدم

سراپا نقش بستت صانع از جان ورنه من هرگز
چنین صورتگری از خامه ی ایجاد نشنیدم

جز آن کآباد غم وز باده ی عشقت خرابستی
دلی خرم درین دیر خراب آباد نشنیدم

صفایی منعم از افغان مکن هنگام جان بازی
به بالینم چرا فرمود اگر فریاد نشنیدم
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۶۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۶۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.