۸۹ بار خوانده شده

شمارهٔ ۲۷۰

تعالی الله یکی دلدار دارم
که با رویش ز گلشن عار دارم

ز چهر تابناک آبدارش
گلستان ها گل بی خار دارم

ز سرو قد خورشید جمالش
به محفل نخل آتشبار دارم

ز چشم شوخش اندر هر نگاهی
دو مست عاشق بیمار دارم

ز مژگان دلاشوبش بهر چشم
دو جعبه تیر بی سوفار دارم

ز ابروی کماندارش به سینه
دو قبضه تیغ جوهر دارم دارم

ز درج کامبخش نوشخندش
دو یاقوت شکر گفتار دارم

ز سیمین کوی پستانش دو نارنگ
که آن خون ها به دل چون مار دارم

ز تأثیر لب شیرین زبانش
نی آسا خامه شکر بار دارم

ز گیسوی رسای مشک سایش
چه افعی های مردم خوار دارم

به دست وگردن از زلفش شب و روز
عجب هم سبحه هم زنار دارم

چه نعمت های جان بخش از وجودش
که بایستم نهان ز اغیار دارم

دل از مهرش نپردازم صفایی
که من با او هزاران کار دارم
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۶۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۷۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.