۹۴ بار خوانده شده

شمارهٔ ۳۰۷

از آن طره ی مشکفام جانان
افتاد دلم به دام جانان

از ناوک غمزه ترک او ریخت
خون دل ما به جام جانان

جان می دهمش به مژدگانی
آرد کس اگر پیام جانان

یک روز وصال و سال ها هجر
فریاد ز انتقام جانان

برخیز و بریز خون که شادم
گر قتل من است کام جانان

قطع از خود و ماسوا علی الفرض
شرطی است از التزام جانان

ترکش به جنود غمزه دل برد
نالیم ز خاص و عام جانان

بهتر ز حلال هردو گیتی است
این یک تکه حرام جانان

صدکوه ز زر پخته اولی است
یک صفحه سیم خام جانان

با رسوایی خوشم صفایی
چون ننگ من است نام جانان
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۰۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۰۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.