هوش مصنوعی: این شعر عرفانی از مولانا جلال‌الدین بلخی است که به موضوعاتی مانند عشق الهی، تسلیم در برابر خداوند، فداکاری در راه دوست (خدا)، و رضایت از قضا و قدر الهی می‌پردازد. شاعر از دردهای روحی خود می‌گوید و درمان آن را در گرو ارتباط با خدا می‌داند. او از نصیحت‌های واعظان بیزار است و معتقد است تنها ندای درونی می‌تواند او را زنده کند. شاعر همچنین به فداکاری در راه عشق الهی تأکید دارد و دنیا و مادیات را بی‌ارزش می‌شمرد.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و استفاده از استعاره‌های پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مضامین مانند فنا در خدا و تسلیم محض ممکن است نیاز به بلوغ فکری داشته باشد.

شمارهٔ ۳۰۸

دردمندیم و دوای خویشتن
چشم داریم از خدای خویشتن

هرکرا دست دعایی برخداست
من به فکر مدعای خویشتن

از من ای ناصح زبان کوتاه دار
واگذارم با بلای خویشتن

بوکه یارم بار دیگر محض جود
زنده سازد از ندای خویشتن

نیست طالب آنکه با مطلوب دوست
هست در قید رضای خویشتن

کشته جانان حیات جاودان
یافت باقی در فنای خویشتن

تا در افتادم به دام او مراست
منتی بر سر ز پای خویشتن

گو فدا کن دین و دل در راه دوست
هرکه جان خواهد فدای خویشتن

نیست سنگی سیم و زر را پیش ما
قانعم با کیمیای خویشتن

پند واعظ کی به گوش آید مرا
می زند حرفی برای خویشتن

دل نگردانم صفایی از غمش
من در این بینم صفای خویشتن
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۰۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۰۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.