هوش مصنوعی: این متن شعری عاشقانه و غمگین است که در آن شاعر از درد فراق و عشق نافرجام می‌نالد. او از اشک‌ها، اضطراب دل و آتش درونش سخن می‌گوید و به دنبال آرامش و شنیده شدن است. همچنین، اشاره‌ای به فصل‌ها و طبیعت دارد که نمادی از حالات درونی اوست.
رده سنی: 16+ محتوا شامل احساسات عمیق عاشقانه و غم‌انگیز است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده یا سنگین باشد. درک کامل این متن نیاز به تجربه‌ی عاطفی بیشتری دارد.

شمارهٔ ۳۲۴

از دست برد دین و دل ار دلستان من
سهل است گو به پای فکن جسم و جان من

گفتم خزم ز فتنه ی مژگان به گوشه ای
گفتا مدار چشم امان در زمان من

آرایش رخ تو فزود اضطراب دل
در خاصیت بهار تو آمد خزان من

نازم به دولت سر عشقت که پخت و ساخت
از اشک چشم و لخت جگر آب و نان من

باری برون خرام به دشت از وثاق خویش
وز سنگ و خاک بادیه بشنو فغان من

تا حشر سر ز زانوی غم برنیاوری
یک ره به گوشت ار برسد داستان من

این آب چشم و آتش دل تا خبر شوی
خاکم دهد به باد و نبینی نشان من

برتربتم گذر کن و بنشین و گوش دار
بشنو چو نی نوای غم از استخوان من

جان را صفایی این سفر از ملک عشق نبست
جز قطع دل ز کون و مکان ارمغان من
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۲۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۲۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.