هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه بیانگر درد و رنج ناشی از عشق، جدایی و جفای معشوق است. شاعر از عشق به عنوان بیماری و شفا یاد می‌کند و از بلای دل فریب و خونبهای عشق می‌گوید. او با وجود غم و ناامیدی، همچنان به عشق وفادار است و از حسد روزگار و آسمان می‌ترسد. شعر به مفاهیمی مانند وفاداری، فراق، امید و ناامیدی، و رابطه بین عاشق و معشوق می‌پردازد.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عمیق عاطفی مانند درد عشق، جدایی و ناامیدی است که ممکن است برای مخاطبان زیر 16 سال سنگین یا نامفهوم باشد. همچنین، برخی از اصطلاحات و مفاهیم شعر نیاز به درک ادبی و عاطفی بالاتری دارد.

شمارهٔ ۳۲۶

در کیش عشق گرنه مرض شد شفای من
درد تو پس چراست نکوتر دوای من

آنجا که ما به رد و قبول آزمون شدیم
بالای دل فریب تو آمد بلای من

خونم ترا بحل که همان دست رنج تو
افزون بود هزار ره از خون بهای من

شادیم با غم تو ولی ترسم آسمان
نگذارد از حسد که شود آشنای من

از دیگران برید و به ما برد روزگار
عشقت نکو شناخت مرا از وفای من

ننمودم از فراق تو کس راه چاره ای
جز غم که شد به جان سپری رهنمای من

بگداختی در آتش هجران دلت چو موم
بودی اگر تو با همه سختی به جای من

جز ناامیدی من و امید مدعی
حاصل ترا چه بود ز چندین جفای من

مرگ خود از خدای بخواهیم یا رقیب
تا زین دو خود چه خواسته باشد خدای من

از حسن و عشق این دو صفایی به ما رسید
ناز از برای یار و نیاز از برای من
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۲۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۲۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.