هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی از عشق به معشوق و درد دوری از او سخن می‌گوید. شاعر معشوق را طبیب دل بیمار خود می‌داند و با وجود همه دردها، حضور او را مایه آرامش می‌شمارد. همچنین، از رنج‌های عشق و رفتارهای سخت معشوق گلایه می‌کند، اما در نهایت، عشق و وفای او را ستایش می‌نماید.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عاشقانه و عرفانی موجود در شعر ممکن است برای مخاطبان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اصطلاحات و تشبیهات به‌کاررفته نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه عاطفی دارند.

شمارهٔ ۳۳۱

جائی که دل مریض و تو گردی طبیب او
غم نیست باشد ار همه دردی نصیب او

با مهر چون تویی چه غم از کین دشمنم
فرخنده بخت هرکه تو باشی حبیب او

زان طوبیم گذشت توان کی که در بهشت
ندهم به باغ ها همه بویی ز سیب او

چون من به وصف حسن رخت هرکه خامه راند
از فرط شرم روسیه آمدکتیب او

از قهر دوست با همه سنگین دلی نرفت
برما اهانتی که رسید از رقیب او

یارا کنی پیاده بگو چون روم که رفت
دل ها عنان گسسته دوان در رکیب او

ترکت ز زلف و غمزه ام آراست لشکری
مشکل که جان به در برم از توپ و تیب او

زنهار برصفایی زارت خدای را
رحمی که چون وفای تو کم شد شکیب او
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۳۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۳۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.