هوش مصنوعی: این متن شعری است که درد و غم عمیق شاعر را از فراق معشوق بیان می‌کند. او از اشک‌های بی‌پایان، ناله‌های جانسوز و سوز دل خود می‌گوید که تا سحرگاه ادامه داشته است. اشک‌های او جهان را درنوردیده و سینه‌اش از التهاب نالان است. شاعر احساس می‌کند که وجودش از غم سوخته و فغان‌هایش به آسمان رسیده است.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاطفی عمیق و غمگین است که درک آن برای سنین پایین ممکن است دشوار باشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و تشبیه‌های پیچیده نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه‌ی عاطفی دارد.

شمارهٔ ۳۴۸

دوش مرا در غم تو همدم و هم رای
آه سبک خیز بود و اشک گران پای

تا سحر از سینه خاست آه فلک سوز
تاکمر از دیده ریخت اشک شمرزای

مقروح افتاد هم زگریه مرا چشم
مجروح افتاد هم ز ناله مرا نای

گاه به خاکم نشست اشک زمین سیر
گه به سپهرم گذشت آه فلک سای

اشک جهانگیر من دوید بهر جوی
آه فلک گرد من رسید بهر جای

بسترم از آب دیده ماند تراتر
پیکرم از تاب سینه سوخت سرا پای

رفت به چرخم فغان هاویه پیوند
ریخت به خاکم سرشک بادیه پیمای

دیده ام از افتراق گریان چون ناو
سینه ام از التهاب نالان چون نای

شب همه هم راز و هم نشین صفایی
ناله ی جانکاه بود و اشک غم افزای
وزن: مفتعلن فاعلات مفتعلن فع (منسرح مثمن مطوی منحور)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۴۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۴۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.