هوش مصنوعی: این شعر بیانگر درد عاشقی است که از انتظار و بیتوجهی معشوم رنج می‌برد. شاعر از ناامیدی، بی‌وفایی و رنج‌های عشق شکایت می‌کند و با تصاویر شاعرانه مانند گل، خار، قفس و مرغ، احساسات خود را بیان می‌کند.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مضامین عاشقانه‌ای است که ممکن است برای نوجوانان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند درد عشق و ناامیدی نیاز به بلوغ عاطفی دارد.

شمارهٔ ۳۵۸

رسید جان به لبم ز انتظار و تیغ کشیدی
فدای دست تو زودم بکش که دیر رسیدی

زدی چو زخم و فکندی نکشته مگذرم از سر
که دیده بر سر راهت گشوده ام به امیدی

نه درد دل به توگفتم نه رازی از تو شنفتم
مرا نداد تماشا مجال گفت و شنیدی

ترا چه شد که ز قهر و غرور و ناز و مناعت
پس از فکندن و بستن، ز صید خویش رمیدی

مرا به عشق تو زین پس ملامتی نکندکس
چرا که پرده پرهیز شیخ و شاب دریدی

گزند غارت گلچین به سیر باغ نیرزد
به گوشه ی قفس ای مرغ دل چرا نخزیدی

ز گلشنت همه در دل خلید خار تغابن
عبث ز حلقه ی دامش به آشیانه پریدی

ز ناله های من آسوده نیست خاطر جانان
چه بودی ار عوض اشک دل ز دیده چکیدی

غم حبیب به چشم رقیب می ننمودم
گر اشک پرده در از دیده بر رخم ندویدی

به شست و بازوی صیاد نازمت که چو بسمل
به یک خدنگ صفایی به خون خویش طپیدی
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلاتن (مجتث مثمن مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۵۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۵۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.