هوش مصنوعی: این متن شعری عاشقانه و غمگین است که در آن شاعر از درد عشق، بی‌پناهی، و بی‌توجهی معشوق شکایت می‌کند. او از ناامیدی، تنهایی، و بی‌وفایی دنیا می‌نالد و آرزو می‌کند که کسی درد دلش را بفهمد. همچنین، اشاراتی به مفاهیم عرفانی و فلسفی مانند صبر، رنج، و گذر زمان دارد.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عمیق عاشقانه و عرفانی است که درک آن به بلوغ فکری و تجربه‌ی عاطفی نیاز دارد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند ناامیدی و تنهایی ممکن است برای خوانندگان جوان‌تر سنگین باشد.

شمارهٔ ۳۸۰

نیست عشاق تو را در دو جهان دادرسی
ورنه داریم ز بیداد تو فریاد بسی

چه گشایم بر بیگانه زبان از غم دوست
کآشنا نیست به افسانه ما گوش کسی

رازم از دیده برون می‌فکند همره اشک
بایدم جست به جز دل پس از این هم‌نفسی

سیر گلشن چو قرین با غم گلچین نگرم
خوشتر از گوشه دامی نه و کنج قفسی

عشقت از صید دلم گر برمد نیست عجب
ننگ شاهین بود البته شکار مگسی

بگذر از قرب عزیزان که درین ره هر چند
بیش کوشش کنی و پیش روی باز پسی

تابش طور کجا نور کلیم‌الله کو
بر نیفروخته مصباح کس از هر قبسی

حبذا روضه رویت که نباشد مه و سال
لاله و سوریش آلوده هر خار و خسی

گفتمش کام من آخر ندهی گفت به ناز
چه کنم با تو صفایی چقدر بلهوسی
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۷۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۸۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.