هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عارفانه، بیانگر احساسات عمیق شاعر نسبت به معشوق است که با وجود لطف و مهربانی، گاه خشم و گرانی نیز در او دیده می‌شود. شاعر از رموز دل‌ستانی معشوق سخن می‌گوید و از او می‌خواهد که به باغ بیاید تا از بلایای ناگهانی در امان باشد. او همچنین از شوق جان‌فشانی در راه معشوق و ترجیح مرگ در راه او بر زندگی جاودانی سخن می‌گوید. در پایان، شاعر از معشوق می‌خواهد که رسم صبر را به او بیاموزد و از زیبایی جوانی یاد می‌کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاشقانه و عارفانه عمیق است که درک آن‌ها نیاز به بلوغ فکری و عاطفی دارد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند جان‌فشانی و مرگ ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر سنگین باشد.

شمارهٔ ۳۸۹

با آن همه لطف و مهربانی
داری سر خشم و سر گرانی

پیداست از آن دو چشم جادو
اقسام رموز دل ستانی

بالای تو در زمین برانگیخت
صد چرخ بلای ناگهانی

بشتاب به سیر باغ کآنجاست
گسترده بساط کامرانی

برخیز که سرو قامتان را
جاوید به جای خود نشانی

بخرام که بر سر است ما را
در پای تو شوق جان فشانی

کاندر قدمت هلاک صد بار
بهتر ز حیات جاودانی

برخاک تو خون خویش خوردن
ما را به از آب زندگانی

گفتی که به فرقتم بنه دل
تا باز مرا به خود رسانی

دل کو که نهم به صبر کاو را
بردی ز کفم چنانکه دانی

زنهار تو رسم صابری را
آموز به ما اگر توانی

در پیریم او غلام خود خواند
صد حیف صفایی از جوانی
وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۲
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۸۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۹۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.