هوش مصنوعی: این شعر غم‌انگیز به بیان درد و رنج‌های عاطفی و روحی می‌پردازد. شاعر از غم‌های فراوان، داغ‌های درونی، و مصائبی مانند جنگ، از دست دادن عزیزان، و ستم دشمنان می‌نالد. او از ناتوانی در تحمل این مصائب و احساس درماندگی سخن می‌گوید و در نهایت به سرنوشت محتوم خود تسلیم می‌شود.
رده سنی: 16+ متن حاوی مضامین عمیق عاطفی، مصائب شدید، و صحنه‌های دردناک است که ممکن است برای مخاطبان کم‌سن‌وسال سنگین یا نامفهوم باشد. درک کامل این شعر نیاز به بلوغ فکری و عاطفی دارد.

بند ۴۴

کای از غمت برادر با جان برابرم
غربال دور خاک بلا بیخت برسرم

چون زخم های خودنگری از ستاره بیش
داغ درون خویش اگر برتو بشمرم

گفتم رها کنند مگر زین قفس مرا
اما چه سود بال کدام است و کو پرم

خصم کشید و از سر کویت به عنف برد
این هم غمی دگر که ندانم کجا برم

ذبح تو باورم نشدی لیکن این قضا
امروز شد مشاهده ز الله و اکبرم

در پای ذوالجناح تو نامد ز دست ما
خود را فدا کنیم از این باب دلخورم

ز آن حرب و ضرب و زخمه و اخراج و ترکتاز
زین خشم و کینه خواهی خصم ستمگرم

ز آن تابشی که تافت به دل های تفته جان
ز آن آتشی که سوخت به خرگاه و چادرم

داغ بنات زار درون ریش دل پریش
نهب بساط و پرده و بالین و بسترم

نالان به پشت ناقه یتیمان بی نوا
عریان به روی بادیه عباس و اکبرم

با این تطاولات و تعدی هنوز دل
خالی نکرده خصم جفاکیش کافرم

خواهر بمیردت که نشد پیش مرگ تو
کی سازمت علاج و کدامین غمت خورم

نیرنگ داغ و نقش فراقت ز لوح دل
زایل فتد مگر به قضا گاه محشرم

پیش از بیان حال به پایان بریم عمر
وین داستان تمام نخواهد شد آخرم
حیرت به جای حفظ و تزلزل به جای تاب
بیمار کربلا به پدر کرد این خطاب:
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: ترکیب بند
تعداد ابیات: ۱۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:بند ۴۳
گوهر بعدی:بند ۴۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.