هوش مصنوعی: این متن شعری است که درد و رنج شاعر از فراق عزیزان، ناملایمات زندگی و بی‌عدالتی‌های جهان را بیان می‌کند. شاعر از مرگ، غم، تنهایی و فقدان عزیزانش سخن می‌گوید و احساس ناامیدی و اندوه عمیق خود را به تصویر می‌کشد.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مضامین عمیق عاطفی مانند مرگ، اندوه و ناامیدی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر سنگین باشد. درک کامل این مفاهیم نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی عاطفی بیشتری دارد.

بند ۵۰

کز هر جفا که رفت و رود برسرم دریغ
کس نیست واقف از دل غم پرورم دریغ

از ما گذشت و رفت و در آغوش خاک خفت
خاکم به سر ز خاک ببین کمترم دریغ

الا به مرگ دامنش از کف ندادمی
کشتی کس ار به جیب اجل رهبرم دریغ

آن پایمال پهنه شد این دستگیر قوم
افسوس بر برادر و بر خواهرم دریغ

عنوان نامه خون جگر کردمی اگر
می رفت قاصدی به سوی مادرم دریغ

ایام غم در این همه آتش که سوختم
دردا که یک شب آب نشد پیکرم دریغ

ز اول شرر که سوخت مرا چون شدی که پاک
رفتی به باد صارفه خاکسترم دریغ

با انده فراق تو سازم به یاد مرگ
نبود جز این معالجه ی دیگرم دریغ

صبر از جداییم نه و خصم به رو به عنف
ناچار مشکل آمده مشکل ترم دریغ

دفن ترا به خا ک ندادند مهلتم
در کیش این فریق کم از کافرم دریغ

عمری به تربت تو بباید گریست زار
مهلت نداد دشمن بدگوهرم دریغ

صد کوه غم به دل ز تو دارم که تا ابد
یک موی آن نمی رود از خاطرم دریغ

کو وقت تا به ذل یتیمان خورم فسوس
کو عمر تا به ذبح شهیدان برم دریغ

طوفان فتنه خاک سکونم به باد داد
کشتی شکست و رفت به پا لنگرم دریغ
پس گفت چون روان شد و رو سوی راه کرد
وز دود آه روی ملک را سیاه کرد
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: ترکیب بند
تعداد ابیات: ۱۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:بند ۴۹
گوهر بعدی:بند ۵۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.