هوش مصنوعی: این شعر به بیان غم و اندوه ناشی از ستم و ظلمی می‌پردازد که بر مردم رفته است. شاعر از تغییر اوضاع روزگار و غضب آسمان سخن می‌گوید و از مصیبت‌هایی مانند کشته شدن جوانان و سوگواری طبیعت یاد می‌کند. همچنین، او به بی‌عدالتی و ذلت انسان‌ها اشاره دارد و از خداوند می‌خواهد که دیگر چنین روزگاری تکرار نشود.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عمیق غم‌انگیز و اشاره به ظلم و ستم است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر سنگین باشد. همچنین، استفاده از نمادها و استعاره‌های پیچیده نیاز به درک ادبی بالاتری دارد.

بند ۵۸

در شرح این ستم که نگفتم یک از هزار
چون نامه رو سیاهم و چون خامه شرمسار

آن داستان کجا و کجا این بیان سست
از گفت خویش آمدم اینک به اعتذار

این امر ناصواب که شد وضع در زمین
تغییر یافت تا ابد اوضاع روزگار

هر صبح و شام گه ز افق گاه از شفق
گردون ببر لباس غضب پوشد آشکار

روح القدس هر آینه با صد هزار چشم
تا حشر گرید از غم این کشته زار زار

در سوگ این ستم زده فرزند مام دهر
هر شام گیسوان کند از مویه تارتار

دهقان به فرق سنبل و ریحان بهار و دی
خاک سیاه ریزد از این غصه باربار

تا در صف محاربه مخضوب شد به خون
چون لاله خط و زلف جوانان گل عذار

کش آبیار ابر به دامان دشت و کوه
سیلاب خون روان کند از چشم جویبار

گلبرگ وی ز تاب عطش تا بنفشه رنگ
خنجر به جای خیره بروید ز مرغزار

هر شب به فرق اهل عزا تا سحر سپهر
انجم به جای دامن گوهر کند نثار

یک نم به چشم دجله و شط آب شرم نیست
خشکیدی ار نه ز آتش خجلت سراب وار

آمد خزان بهار جوانان هاشمی
یارب دگر مباد خزان را ز پی بهار

آویزدت به دامن دل خارهای غم
روزی اگر به خاک شهیدان کنی گذار
جم بر حصیر ذلت و جن بر سریر جاه
از کین مهر شکوه کنم یا ستیز ماه
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: ترکیب بند
تعداد ابیات: ۱۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:بند ۵۷
گوهر بعدی:بند ۵۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.