هوش مصنوعی:
این متن شعری است که به واقعه کربلا و شهادت امام حسین (ع) و یارانش اشاره دارد. در بخشی از آن، خطاب به سپاه دشمن، از نقض عهد و پیمانشکنی آنان انتقاد میشود و به پیامدهای شوم این خیانت اشاره میگردد. همچنین، بر فضایل اهل بیت و ثواب صبر در مصیبت تأکید شده است.
رده سنی:
16+
متن دارای مضامین عمیق مذهبی و تاریخی است و درک کامل آن نیاز به آشنایی با وقایع کربلا و مفاهیم دینی دارد. همچنین، برخی عبارات ممکن است برای مخاطبان کمسنوسال سنگین یا نامفهوم باشد.
بند ۸۲
چون صدر دین امام مبین مقتدای راد
دل سان وحید در صف کرببلا فتاد
آمد به خیمگه پی بدرود اهل بیت
تسکینشان به صبر و تسلی به اجر داد
هم در وداع حمد خدای مجید کرد
ز آن پس زبان به نعت رسول امین گشاد
پس بر فزع وعید و مالی بزرگ راند
بر صابری نوید ثوابی شگرف داد
بگشود عقد خاطر و بربست رای حرب
دل سرد از جدایی و جان گرم بر جهاد
پا در رکاب سخت و لگامش به دست سست
پهلو نبی برابر آن ناکسان ستاد
اتمام حجت از همه در کرده گفت پس
هان ای سر سپه پسر سعد شوم زاد
بیگانه ز آشنای قدیمی کرانه جوی
درباره منت چه شد آن مایه اتحاد
چون شد که سال های درازت زیاد رفت
آن دعوی ارادت و آن لاف اتحاد
عزمت چرا سوابق صحبت به پا فکند
حزمت چرا سو الف الفت ز کف نهاد
تعریف جاه و منصب و مالت گر از غرور
یک باره رفت آیت قربی چرا ز یاد
با ما مصاف و لاف مسلمانی ای عجب
لعنت بر این نفاق کند شرک و ارتداد
گفتم هر آنچه قابل آنی ولی چه سود
اندرز من به گوش قبول تو بود یاد
برداشت هر که کامت و نافت هر آنکه چید
بالفطره کاش دست و زبانش بریده باد
چار اسبه رو به آتش ممدود می روی
هشدار هان که پشت به مقصود می روی
دل سان وحید در صف کرببلا فتاد
آمد به خیمگه پی بدرود اهل بیت
تسکینشان به صبر و تسلی به اجر داد
هم در وداع حمد خدای مجید کرد
ز آن پس زبان به نعت رسول امین گشاد
پس بر فزع وعید و مالی بزرگ راند
بر صابری نوید ثوابی شگرف داد
بگشود عقد خاطر و بربست رای حرب
دل سرد از جدایی و جان گرم بر جهاد
پا در رکاب سخت و لگامش به دست سست
پهلو نبی برابر آن ناکسان ستاد
اتمام حجت از همه در کرده گفت پس
هان ای سر سپه پسر سعد شوم زاد
بیگانه ز آشنای قدیمی کرانه جوی
درباره منت چه شد آن مایه اتحاد
چون شد که سال های درازت زیاد رفت
آن دعوی ارادت و آن لاف اتحاد
عزمت چرا سوابق صحبت به پا فکند
حزمت چرا سو الف الفت ز کف نهاد
تعریف جاه و منصب و مالت گر از غرور
یک باره رفت آیت قربی چرا ز یاد
با ما مصاف و لاف مسلمانی ای عجب
لعنت بر این نفاق کند شرک و ارتداد
گفتم هر آنچه قابل آنی ولی چه سود
اندرز من به گوش قبول تو بود یاد
برداشت هر که کامت و نافت هر آنکه چید
بالفطره کاش دست و زبانش بریده باد
چار اسبه رو به آتش ممدود می روی
هشدار هان که پشت به مقصود می روی
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: ترکیب بند
تعداد ابیات: ۱۵
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:بند ۸۱
گوهر بعدی:بند ۸۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.