هوش مصنوعی:
این متن شعری است که به بیان غم و اندوه ناشی از ظلم و ستمی که بر اهل بیت و اسلام وارد شده میپردازد. شاعر از بیعدالتیها و مصائبی که بر جامعه مسلمانان رفته سخن میگوید و احساس حسرت و غم عمیق خود را بیان میکند. همچنین، به نبود یار و یاور در این مسیر اشاره دارد و از ستم بیسابقه در تاریخ شکایت میکند.
رده سنی:
16+
متن دارای مضامین عمیق عاطفی و تاریخی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و آگاهی از تاریخ اسلام دارد. همچنین، برخی واژهها و مفاهیم ممکن است برای کودکان و نوجوانان کمسنوسال سنگین یا نامفهوم باشد.
بند ۹۳
صدری که سوده روح به پا صد رهش جبین
در صف به خون و خاک نگون شد ز صدر زین
افراخت اختر تعب از خاک تا سماک
انداخت فرش تعزیت از عرش تا زمین
هر پیکری ز رامش و آرام و امن و فرد
هر خاطری به حسرت و تیمار و غم قرین
سوگ سکون و صبر ز امکان و کون برد
تمکین شد از مکان و تمکن شد از مکین
صد جعبه تیر از پی یک سینه درکمان
صد قبضه تیغ در ره یک جثه در کمین
نادیده ظلمی از همه کیهان کس اینقدر
نشنیده جوری از همه دوران کس این چنین
از جویبار شرع قلم شد چه سروها
با تیشه ی تطاول ارباب کفر و کین
فتحی مبین شکست نمازادت این مصاف
با آنکه بودت از همه سو بی کس معین
با فرط استغاثه یاریت جز دو دست
یک تن نه از یسار برآمد نه از یمین
بر اهل بیت از همه حالات غم فزون
حسرت خورم به حالت بدرود واپسین
از دور ماجرای تو تا تن فتاده دور
با آه هم نشانم و با اشک هم نشین
قتلم نبود قسمت و مرگم نداد دست
از بی سعادتی نه نصیبم شد آن نه این
ز اسلام ناصبین نبود تا در این عمل
چون بنگری بهر یک ازین تخمه مسلمین
سبع المثانیش به لسان لیک عقد قلب
ایاک نعبدش نه و ایاک نستعین
اسلام خلق را به ریا خود صلا زدند
وآتش به دودمان رسول خدا زدند
در صف به خون و خاک نگون شد ز صدر زین
افراخت اختر تعب از خاک تا سماک
انداخت فرش تعزیت از عرش تا زمین
هر پیکری ز رامش و آرام و امن و فرد
هر خاطری به حسرت و تیمار و غم قرین
سوگ سکون و صبر ز امکان و کون برد
تمکین شد از مکان و تمکن شد از مکین
صد جعبه تیر از پی یک سینه درکمان
صد قبضه تیغ در ره یک جثه در کمین
نادیده ظلمی از همه کیهان کس اینقدر
نشنیده جوری از همه دوران کس این چنین
از جویبار شرع قلم شد چه سروها
با تیشه ی تطاول ارباب کفر و کین
فتحی مبین شکست نمازادت این مصاف
با آنکه بودت از همه سو بی کس معین
با فرط استغاثه یاریت جز دو دست
یک تن نه از یسار برآمد نه از یمین
بر اهل بیت از همه حالات غم فزون
حسرت خورم به حالت بدرود واپسین
از دور ماجرای تو تا تن فتاده دور
با آه هم نشانم و با اشک هم نشین
قتلم نبود قسمت و مرگم نداد دست
از بی سعادتی نه نصیبم شد آن نه این
ز اسلام ناصبین نبود تا در این عمل
چون بنگری بهر یک ازین تخمه مسلمین
سبع المثانیش به لسان لیک عقد قلب
ایاک نعبدش نه و ایاک نستعین
اسلام خلق را به ریا خود صلا زدند
وآتش به دودمان رسول خدا زدند
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: ترکیب بند
تعداد ابیات: ۱۵
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:بند ۹۲
گوهر بعدی:بند ۹۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.