هوش مصنوعی: این شعر غمگین و پر از شکایت از تقدیر و فلک است که شاعر در آن به مرگ اکبر (احتمالاً فرزند یا عزیزی) اشاره می‌کند و از درد و رنج ناشی از این فقدان می‌نالد. او بارها از فلک می‌خواهد که داد او را بستاند و از بی‌عدالتی‌های زندگی شکایت می‌کند.
رده سنی: 16+ محتوا شامل موضوعات عمیق غم و اندوه، مرگ و شکایت از تقدیر است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سن‌وسال سنگین و نامناسب باشد. درک این مفاهیم نیاز به بلوغ عاطفی و فکری دارد.

شمارهٔ ۱۴

ساختی از کینه بی اکبر مرا داد ای فلک
کردی آخر خاک غم بر سر مرا داد ای فلک

داد ای فلک داد ای فلک
صد داد و بیداد ای فلک

در عزای اکبر گلگون کفن داد ای فلک
نیلی افکندی به سر معجر مرا داد ای فلک

تا شکستی بلبلم را پر و بال داد ای فلک
ریخت در دام مصیبت پر مرا داد ای فلک

تا در آمد سرو نوخیزم به خاک داد ای فلک
ریخت از شاخ طراوت بر مرا داد ای فلک

تا چه بود این ماه کز تاری هلال داد ای فلک
سوخت در هفت آسمان اختر مرا داد ای فلک

می ندیدم کشته ی فرزند خویش داد ای فلک
می نزادی کاشکی مادر مرا داد ای فلک

تا نبینم مرگ او مژگان من داد ای فلک
گو بزن بر دیدگان خنجر مرا داد ای فلک

چند چند از دور مینایی سپهر داد ای فلک
خون دل از دیده در ساغر مرا داد ای فلک

تاکی از چشم سفید ای دل سیه داد ای فلک
هر دم افروزی به جان آذر مرا دادای فلک

تشنه لب دیدن غمی بر روی دل داد ای فلک
کشته گشتن ماتمی دگر مرا داد ای فلک

تا شدی چون گوهر لالا ز جزع داد ای فلک
دیده شد دریای پهناور مرا داد ای فلک

بربه یاد کاکل و زلف و خطت داد ای فلک
موی بر تن می زند نشتر مرا داد ای فلک

آتش غم سوخت پیکر وز ستیز داد ای فلک
صرصر کین برد خاکستر مرا داد ای فلک

اینک از کویت گرفتم راه شام داد ای فلک
قید و چنبر قاید و رهبر مرا داد ای فلک

خود صفایی را چه باک از بازخواست داد ای فلک
چون شفیع استی تو در محشر مرا داد ای فلک
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل/قصیده/قطعه
تعداد ابیات: ۱۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.