هوش مصنوعی: شاعر در این متن به توصیف تجربیات و احساسات خود می‌پردازد. او از دیدن خط سبز روی لب، یافتن کاغذ و قند، تا مخفی‌کاری‌های روی تقویم و استفاده از دستمالچه و جامه‌های مختلف سخن می‌گوید. همچنین، به کارهای روزمره مانند بریدن جامه، پاره شدن آن از میخ، و پوشاندن عیب‌ها اشاره می‌کند. در پایان، از عتبه‌بوسی و مبارزه با سرما صحبت می‌کند.
رده سنی: 15+ این متن دارای مفاهیم و اصطلاحات شعری کلاسیک است که ممکن است برای کودکان قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اشارات به زندگی روزمره و احساسات شخصی نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد که معمولاً در نوجوانان و بزرگسالان یافت می‌شود.

شمارهٔ ۱۰۲ - شیخ کمال الدین خجندی فرماید

نام آن لب بخط سبز بجائی دیدم
کاغذی یافتم و قند در و پیچیدم
در جواب آن

روی تقویم ز خط خوش مخفی دیدم
جامه روزی که نکو بود بقد ببریدم

بود دسمالچه چون وصله اندام کتان
حرمتش داشته بردیده و رو مالیدم

برکی پنج گزی بر سر خود بنهادم
قصه غصه دستار فرو پیچیدم

جامه کان نرسد بر قد و لایق نبود
بر تو پوشیده نماند که از او ببریدم

گفتم از میخ در ایجامه همه پاره شدی
گفت من رفتم و اینک عتبه بوسیدم

بود از پشتی سنجاب و سمور و قاقم
این که بر لشکر سرما زدم و کوشیدم

مخفی وصله زده خاص برویش قاری
پرده بر سر صد عیب نهان پوشیدم
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۰۱ - خواجه حافظ فرماید
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۰۳ - شیخ سعدی فرماید
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.