۹۵ بار خوانده شده

شمارهٔ ۴

افزوده غم عشق تو درد وتب ما را
کرده است سیه هجر توروز وشب ما را

ما عاشق ومستیم و به جز یار ندانیم
زاهد ز چه جویاست همی مذهب ما را

آگه نشد از طالع ما هیچ منجم
می سوختی ای کاش فلک کوکب ما را

تا بوسه زدم بر لب شیرین وی ازشهد
تب خاله زد از فرط حرارت لب ما را

ای ترک بکن ترک جفا در دل شبها
گوشت نشنیده است مگر یا رب ما را

روی سوی که آریم به غیر از تو که جز تو
کس نیست برآورده کند مطلب ما را

ما را بسی اقبال بلند است که دلدار
دربانی خود کرده یقین منصب ما را
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.