۹۱ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۴

به ما روز آور ای مه امشبی را
که سازیم از تو حاصل مطلبی را

چه جای زر دهم جان گر فروشند
وصال چون تو سیمین غبغبی را

سپاس ومنت ایزد را که فرمود
نصیب ما چو تو خوش مشربی را

نه کس روزی چو رویت دیده روشن
نه چون زلفت به تاریکی شبی را

چو تو فرزندی البته نیارند
گر آرند از بهشت ام و ابی را

چو رویت ماه بود ار داشت زلفی
چو زلفت کس ندیده عقربی را

گرم خوانند کافر یا مسلمان
که جز عشقت نگیرم مذهبی را

بلند اقبال از سعدی ندیدم
چو اقبال بلندت کوکبی را
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.