هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه از درد عشق و فراق سخن می‌گوید. شاعر از عشق به معشوق و تأثیر آن بر زندگی خود می‌نویسد، از جمله دیوانگی ناشی از عشق، تسلیم در برابر تقدیر و بی‌اعتنایی به دنیا. همچنین، او از پاکی خود از ریا و ربا دفاع می‌کند و بر عشق بی‌قید و شرط تأکید دارد.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عمیق عاشقانه و عرفانی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اشارات به تقدیر و تسلیم ممکن است نیاز به بلوغ فکری برای درک داشته باشد.

شمارهٔ ۱۸

در جوانی نه همی کرده غمت پیر مرا
کرده عشق رخ تو صورت تصویر مرا

ز ابرو ومژه گرفته است چرا تیر وکمان
گر نخواهد که کندترک تو نخجیر مرا

وصل دلبر دل من خواهد وبیند همه هجر
پیش تقدیر خداوند چه تدبیر مرا

غم ندارم ز بدونیک وکم و بیش که نیست
غیر تسلیم ورضا چاره ز تقدیر مرا

دامن آلوده نیم من ز ریا و ز ربا
گو به زاهد نکند این هم تکفیر مرا

گفتم ای دل ز چه دیوانه شدی گفت از آن
که دهی جای در آن زلف چو زنجیر مرا

با همه زیرکی وهوش و بلنداقبالی
آخر آن ترک درآورد به تسخیر مرا
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.