هوش مصنوعی: این متن شعری عاشقانه و عارفانه است که در آن شاعر از درد فراق و عشق به یار سخن می‌گوید. او از غم‌های دل، بی‌قراری، و دشواری زندگی بدون معشوق می‌نویسد و از بی‌توجهی یار شکایت می‌کند. همچنین، اشاراتی به مفاهیمی مانند عشق مجنون‌وار، تسلیم در برابر تقدیر، و بیهودگی تلاش بدون عشق دارد.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاشقانه و عرفانی عمیق است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند درد فراق و عشق نافرجام نیاز به بلوغ عاطفی دارد.

شمارهٔ ۵۲

بارم اندر کوی یارم درگل است
درگل است ار بارم اندر منزل است

دادن جان باشد آسان درغمش
زندگانی بی وجودش مشکل است

شمع را می بینم امشب بر سر است
از غم یار آنچه ما را در دل است

در خیال زلف چون زنجیر او
هر که مجنون کرده خود را عاقل است

نیست خاکی کز غمش بر سر کنم
هر کجا خاکی است از اشکم گل است

کس نپردازد به عقل از عشق دوست
آب تا باشد تیمم باطل است

ای بت سیمین بدن سنگین دلت
تا کی از حال دل ما غافل است

جورکم کن با بلنداقبال کو
مدح گوی پادشاه عادل است
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.