هوش مصنوعی:
شاعر در این متن از عشق و رنجهای ناشی از آن سخن میگوید. او خود را گنهکار و خطاپیشه میداند اما از بیتوجهی معشوم غمگین است. با این حال، اظهار میکند که حتی اگر معشوم به او لطف نکند یا هلاک شود، باز هم عشق او ارزشمند است. شاعر از سوختن در آتش هجران مینالد اما در نهایت پذیرای هر سرنوشتی است که عشق برایش رقم بزند.
رده سنی:
16+
متن حاوی مفاهیم عمیق عاشقانه و عرفانی است که درک آنها به بلوغ فکری و تجربههای عاطفی نیاز دارد. همچنین، برخی از اصطلاحات و تشبیهات ممکن است برای خوانندگان جوانتر قابل درک نباشد.
شمارهٔ ۵۳
ما گنهکار وتوغفار گناهی چه غم است
ما خطا پیشه توما را چوپناهی چه غم است
ز این غمینم که به من هیچ نداری سر لطف
شادم ار لطف کنی گر به نگاهی چه غم است
تن چونکاه من از آتش هجر تو بسوخت
سوزد از شعله برق ار پر کاهی چه غم است
من سیه بخت نبودم به جهان بخت مرا
گر سیه کرده چوشب چشم سیاهی چه غم است
چشم تو دل ز کفم برد وتوانکار کنی
گر در این باب مرا نیست گواهی چه غم است
آنکه جان داده ودندان دهداو روزی و نان
گر گدائی نبرد بهره ز شاهی چه غم است
گر هلاک ازغم عشق تو بلند اقبال است
گو که از باغ تو کم باد گیاهی چه غم است
ما خطا پیشه توما را چوپناهی چه غم است
ز این غمینم که به من هیچ نداری سر لطف
شادم ار لطف کنی گر به نگاهی چه غم است
تن چونکاه من از آتش هجر تو بسوخت
سوزد از شعله برق ار پر کاهی چه غم است
من سیه بخت نبودم به جهان بخت مرا
گر سیه کرده چوشب چشم سیاهی چه غم است
چشم تو دل ز کفم برد وتوانکار کنی
گر در این باب مرا نیست گواهی چه غم است
آنکه جان داده ودندان دهداو روزی و نان
گر گدائی نبرد بهره ز شاهی چه غم است
گر هلاک ازغم عشق تو بلند اقبال است
گو که از باغ تو کم باد گیاهی چه غم است
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.