هوش مصنوعی:
این شعر بیانگر درد و غم عاشقی است که از بیوفایی معشوق رنج میبرد. شاعر ابراز میکند که هیچ درمانی جز درد معشوق و هیچ مرهمی جز زخم او ندارد. او از تنهایی و بیکسی میگوید و تأکید میکند که جز معشوق، محرمی ندارد. با وجود این رنجها، دل شاعر همچون رستم شجاع است و عشقش بلندآوازه. شعر با اشاره به شبهای بیقراری و بیخوابی بدون معشوق پایان مییابد.
رده سنی:
16+
محتوا شامل مفاهیم عمیق عاشقانه و غمگین است که درک آنها به بلوغ عاطفی و تجربهی زندگی نیاز دارد. همچنین، برخی از اشارات مانند مقایسههای ادبی و عرفانی ممکن است برای مخاطبان جوانتر پیچیده باشد.
شمارهٔ ۸۷
بی وفایی چو تو درعالم نیست
حاصل از عشق توام جز غم نیست
غمی از مردن ما نیست تو را
زآنکه در خیل توچون ما کم نیست
به ز درد تو مرا درمان نی
به ز زخم تو مرا مرهم نیست
غم دل با تو بگویم نه به غیر
که به غیر از تو مرا محرم نیست
نیست چون عارض توماه که ماه
به رخش زلف خم اندر خم نیست
هست چشم تواگر پور پشنگ
دل من نیز کم از رستم نیست
هر که را عشق تو بر سر نبود
هست نسناس بنی آدم نیست
همه شب تا به سحر بی تو مرا
به جز از ناله کسی همدم نیست
دلم ازعشق بلنداقبال است
لیک یکدم به جهان خرم نیست
حاصل از عشق توام جز غم نیست
غمی از مردن ما نیست تو را
زآنکه در خیل توچون ما کم نیست
به ز درد تو مرا درمان نی
به ز زخم تو مرا مرهم نیست
غم دل با تو بگویم نه به غیر
که به غیر از تو مرا محرم نیست
نیست چون عارض توماه که ماه
به رخش زلف خم اندر خم نیست
هست چشم تواگر پور پشنگ
دل من نیز کم از رستم نیست
هر که را عشق تو بر سر نبود
هست نسناس بنی آدم نیست
همه شب تا به سحر بی تو مرا
به جز از ناله کسی همدم نیست
دلم ازعشق بلنداقبال است
لیک یکدم به جهان خرم نیست
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مسدس مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۸۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۸۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.