۱۵۱ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۱۰

چه خوردی که گشتی چنین ارغوان رخ
بگوتا کنیم ارغوانی از آن رخ

چو قد و رخت سرو ومه بود بودی
گر این را چنین زلف و آنرا چنان رخ

شفق لاله گون گشته از عکس رویت
مگر دوش کردی سوی آسمان رخ

شود باغ خرم تر از نوبهاران
به باغ ار گشانی به فصل خزان رخ

ز دیدار خود تا دهی قوت جان ها
چو یوسف نشان ده به پیر وجوان رخ

به شطرنج عشق تو شه مات گردد
برش باز کن از پی امتحان رخ

کنی دلبری چون پری زآنکه هر دم
بری هی دل از ما کنی هی نهان رخ

شد اقبال اوهمچو من از بلندی
تورا هر که سائیده بر آستان رخ
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۰۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۱۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.