هوش مصنوعی:
این شعر عاشقانه و عرفانی به توصیف زیباییهای معشوق و تأثیر آن بر عاشق میپردازد. شاعر از زلف سرکش و چشمهای مست معشوق سخن میگوید و احساسات خود را نسبت به او بیان میکند. همچنین، مفاهیمی مانند عشق، پرستش، و پستی و بلندی در برابر معشوق مطرح میشود.
رده سنی:
16+
مفاهیم عرفانی و عاشقانهٔ عمیق در این شعر ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اصطلاحات و تشبیهات نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی دارند.
شمارهٔ ۱۷۸
زلف توگه سرکشی و گاه پستی می کند
چشم تو می خورده وزلف تو مستی می کند
عارفان را شد دهان تو دلیل نیستی
لیک هنگام سخن دعوی هستی می کند
می پرستان را پرستش می کنم از جان و دل
چون که لعل باده نوشت می پرستی می کند
دل به چشمت خواستم بدهم ز من زلفت ربود
جرم برمن نیست زلفت پیشدستی میکند
می طپد دل در برم مانند ماهی دور از آب
زلف پرچین و خمت هر گه که شستی می کند
تا بلنداقبال گردید از وصالت سرفراز
پیش قدر اوبلندافلاک پستی می کند
چشم تو می خورده وزلف تو مستی می کند
عارفان را شد دهان تو دلیل نیستی
لیک هنگام سخن دعوی هستی می کند
می پرستان را پرستش می کنم از جان و دل
چون که لعل باده نوشت می پرستی می کند
دل به چشمت خواستم بدهم ز من زلفت ربود
جرم برمن نیست زلفت پیشدستی میکند
می طپد دل در برم مانند ماهی دور از آب
زلف پرچین و خمت هر گه که شستی می کند
تا بلنداقبال گردید از وصالت سرفراز
پیش قدر اوبلندافلاک پستی می کند
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۷۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۷۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.