هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی از شاعری ناشناس، بیانگر درد فراق و عشق به معشوق است. شاعر با تصاویر زیبا و استعاره‌های غنی، از جدایی و اشتیاق می‌گوید و از معشوق می‌خواهد که پرده از رخسار بردارد. او از داغدل بودن، بت‌پرستی و ضحاک‌صفت بودن معشوق شکایت می‌کند و در نهایت، طلب بوسه‌ای از لعل شکربار معشوق را دارد.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاشقانه و عرفانی عمیق است که درک آن‌ها نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد. همچنین، برخی از واژگان و مفاهیم مانند «بت پرستی» و «ضحاک» ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر نامفهوم یا نیاز به توضیح داشته باشد.

شمارهٔ ۱۹۵

پرده را بردار از رخسار بود
مات وحیرانم کن از دیدار خود

بنگر اندر آینه بر روی خویش
تا بگردی عاشق رخسار خود

بشکند تا نرخ عنبر قدر مشک
شانه کش بر زلف عنبر بار خود

لاله سان خونین دلم را داغدار
کرده ای از نرگس بیمار خود

ای بت ترسا چو صنعان عاقبت
بت پرستم کردی از زنار خود

ای شده ضحاک عهد ما ز ما
تا به کی گیری دمار از مار خود

شد کنارم گلشن از بس ریختم
بی توخون از دیده خونبار خود

بربلنداقبال خویش انعام کن
بوسه ای از لعل شکر بار خود
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۹۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۹۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.