هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه از عشق و دل‌گیری سخن می‌گوید. شاعر از چهره و موی معشوقه خود به عنوان آتش و دود یاد می‌کند که باعث اشک‌آلود شدن چشم‌هایش شده است. او از رفت‌وآمدهای معشوقه دلگیر است و عشق به او ناگهان در گوشش نجوا کرده است. شاعر از عقل برای یافتن چاره‌ای برای غمش کمک می‌خواهد، اما عقل نیز در این مورد حیران است. در نهایت، شاعر از عشق و لطف خداوند سپاسگزار است که او را خشنود کرده و راهی به سوی سعادت گشوده است.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مضامین عاشقانه و عرفانی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده باشد. همچنین، استفاده از استعاره‌های عمیق و مفاهیم انتزاعی نیاز به درک و تجربه بیشتری دارد.

شمارهٔ ۱۹۶

چهر تو آتش است وزلفت دود
چشمم از دود توست اشک آلود

سر رزم که باشدت کز زلف
به بر وسر توراست جوشن وخود

ز آمد و رفتن تودلگیرم
کامدی دیر و رفتی از بر زود

جستم از عقل چاره ای به غمش
عشق ناگه به گوش من فرمود

عقل در کار خویش حیران است
کس بدین درد چاره ای ننمود

بارک الله ز عشق کز همت
در دولت به روی من بگشود

داد منصب مرا بلند اقبال
کرد از لطف خود مرا خشنود
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۹۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۹۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.