هوش مصنوعی:
این شعر عاشقانه و غزلگونه، به زیباییهای معشوق و تأثیر عمیق او بر دل شاعر میپردازد. شاعر از قد بلند و دلبری معشوق، جذبهی نگاهش، و رنج عشق او سخن میگوید و با تصاویری مانند صنوبر و مشتری، زیبایی معشوق را ستایش میکند.
رده سنی:
16+
محتوا شامل مضامین عاشقانه و احساسی عمیق است که ممکن است برای مخاطبان زیر 16 سال نامفهوم یا غیرجذاب باشد. همچنین، برخی از اصطلاحات و تشبیهات ادبی نیاز به درک ادبی بالاتری دارند.
شمارهٔ ۲۱۷
از آن زمان که تو را شیوه دلبری گردید
قسم به جان تو دل از برم بری گردید
مگر به قد تو دل داشت الفتی ز ازل
که همچو قد تو شکلش صنوبری گردید
چه حکمت است که هر کس بدید چشم تو را
ز درد عشق تو بیمار بستری گردید
اگر که زلف تو داود نیست پس از چیست
که شغل او گه و بیگه زره گری گردید
هزار شکر که ما را ستمکشی است شعار
شعار تو به جهان چون ستمگری گردید
تو آن مهی که چو برداشتی ز چهره نقاب
خجل به پیش رخت مهر خاوری گردید
نه مشتری به رُخت شد همی بلند اقبال
ستاره روی تو را دید و مشتری گردید
قسم به جان تو دل از برم بری گردید
مگر به قد تو دل داشت الفتی ز ازل
که همچو قد تو شکلش صنوبری گردید
چه حکمت است که هر کس بدید چشم تو را
ز درد عشق تو بیمار بستری گردید
اگر که زلف تو داود نیست پس از چیست
که شغل او گه و بیگه زره گری گردید
هزار شکر که ما را ستمکشی است شعار
شعار تو به جهان چون ستمگری گردید
تو آن مهی که چو برداشتی ز چهره نقاب
خجل به پیش رخت مهر خاوری گردید
نه مشتری به رُخت شد همی بلند اقبال
ستاره روی تو را دید و مشتری گردید
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۱۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۱۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.