هوش مصنوعی:
شاعر در این شعر از یار خود میخواهد که برایش نامه بنویسد و از دلتنگیهایش میگوید. او از بیمهری یار شکایت دارد و آرزو میکند که بوی زلف یار را در نامهاش بفرستد. همچنین، اشاره میکند که نوشتههای یار از هزاران نامه ارزشمندتر است.
رده سنی:
15+
این شعر دارای مفاهیم عاشقانه و احساسی است که ممکن است برای کودکان قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعارهها و اصطلاحات ادبی نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد تا بتواند به درستی درک شود.
شمارهٔ ۲۲۰
قاصد برسان به یار کاغذ
وز یار به ما بیار کاغذ
گر گفت ز کیست گوکه باشد
از خسته دلی فکار کاغذ
گوازچه سویم نمی فرستی
ای یار ستم شمار کاغذ
از لوح دل تو محوگشتم
یا نیست در آن دیار کاغذ
بوئی اگر آوری ز زلفش
بهتر بود از هزار کاغذ
اقبالم اگر بلند باشد
آید سویم ازنگار کاغذ
وز یار به ما بیار کاغذ
گر گفت ز کیست گوکه باشد
از خسته دلی فکار کاغذ
گوازچه سویم نمی فرستی
ای یار ستم شمار کاغذ
از لوح دل تو محوگشتم
یا نیست در آن دیار کاغذ
بوئی اگر آوری ز زلفش
بهتر بود از هزار کاغذ
اقبالم اگر بلند باشد
آید سویم ازنگار کاغذ
وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۱۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۲۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.