هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی بیانگر درد هجران و اشتیاق به وصال معشوق است. شاعر از فراق می‌نالد و از معشوق می‌خواهد که بار دیگر به او روی کند. او از عشق پنهانی خود سخن می‌گوید و اعلام می‌کند که تا زنده است، راه عشق معشوق را خواهد پیمود. همچنین، شاعر از اسارت روح در تن و گذر عمر بدون رسیدن به آرزوها شکوه می‌کند.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مضامین عاشقانه و عرفانی عمیق است که درک آن‌ها به بلوغ فکری و عاطفی نیاز دارد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند اسارت روح و گذر عمر ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر سنگین باشد.

شمارهٔ ۲۳۵

نصیب جان ودلم شد بلای هجرت باز
به وصل خود در دولت به رویمن کن باز

نه روز رفته نه عمر گذشته باز آید
توباز آکه ببینم هر دوآمد باز

کلیم سان ید بیضا عیان نما از رخ
مسیح وش به تن مرده جان ده از اعجاز

به چنگ زلف تو دارد خبر ز حال دلم
کبوتری که شودصید چنگل شهباز

هر آنچه عشق تورا میکنم به دل پنهان
سرشک سرخ و رخ زرد می شودغماز

به راه عشق توپویم مرا بودتا جان
چه غم زراهزن ودوری ونشیب وفراز

برفت عمر ونیامد به چنگ طره دوست
توعمر کوته ما بین وآرزوی دراز

فغان که درتن من مرغ روح گشته اسیر
خوشا دمی که دهندش از این قفس پرواز

بکن نوازشی از لطف بر بلند اقبال
به شکر آنکه ز خوبان عالمی ممتاز
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۳۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۳۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.