۹۲ بار خوانده شده

شمارهٔ ۲۵۴

سیاووش است گردیده زره پوش
ویا زلف است بردوش سیاووش

تعالی الله از آن زلف وبناگوش
که بردند از دلم صبر از سرم هوش

نمی باشد اگر ضحاک از چیست
دو مار از زلف دارد بر سر دوش

شد از آندم که دیدم روی او را
غم گیتی مرا از دل فراموش

ز دیدارش ز سر تا پا شدم چشم
زگفتارش ز پا تا سرشدم گوش

اگر آن خوبرو بدخو است غم نیست
که باشد خار با گل نیش با نوش

بلنداقبال اقبالت بلند است
که با آن ماهرو گشتی هم آغوش
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۵۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۵۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.