۹۱ بار خوانده شده

شمارهٔ ۲۵۶

خیز ای نگار باده بیاور پیش
از شاه وشیخ وشحنه مکن تشویش

دردمرا به باده بکن درمان
مرهم مرا ز باده بنه بر ریش

شهد است اگر زجام تو نوشم سم
نوش است گر زدست تو بینم نیش

تریاق آید ار توچشانی زهر
جدوار آید ار تو خورانی بیش

بگذشته ام ز عشق رخت از جان
دل کنده ام ز دردغمت از خویش

هر کس ز عشق گشته بلند اقبال
یکسان به پیش اوست شه ودرویش

ا زعدل شاهزاده بترس ای شوخ
با ما جفا وجور مکن ز این بیش

شهزاده ای که آمده در عهدش
ا زکوه و دشت گرگ شبان برمیش
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۵۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۵۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.