۱۲۲ بار خوانده شده

شمارهٔ ۲۶۵

برده ای رونق زمشک تر ز زلف
نرخ را بشکستی از عنبر زلف

داده ای یک شهر را مستی ز چشم
کرده ای یک خلق راکافر ززلف

آبرو بردی زسیسنبر زخط
رنگ وبوبردی ز مشک تر ز زلف

نسبتی با روی نیکوی توداشت
داشت گر مه بالش وبستر ز زلف

سرونارد بار وسروقد تو
مشک تر پیوسته آرد بر زلف

شورشی خواهی در اندازی به خلق
فتنه ای داری به زیر سر زلف

ورنه از مژگان کشی خنجر زچه
کرده ای جوشن چرا در بر ز زلف

پادشاه ملک حسنی وکشی
از پی تاراج دل لشکر ززلف

شد بلنداقبال از آشفتگی
شهره هر شهر چون دلبر ز زلف
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۶۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۶۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.