هوش مصنوعی: شاعر در این متن از مستی عاشقانه خود سخن می‌گوید و بیان می‌کند که مستی او نه از شراب، بلکه از نگاه معشوق است. او تأکید می‌کند که این مستی بی‌آزار است و حتی شاه و شیخ و شحنه شهر از آن آگاهند. شاعر از عشق و مستی ناشی از آن می‌سراید و از ساقی و مطرب می‌خواهد تا به او در تسکین درد دل کمک کنند.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عرفانی و عاشقانه است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده باشد. همچنین، اشاره‌های غیرمستقیم به مستی و شراب نیازمند درک بالاتری از ادبیات است.

شمارهٔ ۲۹۸

من نه مستم از شراب از چشم یار مستم
از نگاهی کرده است آن دلبر عیار مستم

شاه وشیخ وشحنه شهر آگهند از مستی من
من به بزم شاه وهم درکوچه وبازار مستم

گرحریفان جمله مستنداز شراب می فروشان
من ز صهبائی که خود پرورده آن دلدار مستم

نهی فرموه است شاه از مستی وآزار مردم
من اگر مستم ولی بنگر که بی آزار مستم

من نه کورم پای تا سر چشم وچشم پر زنورم
گر به رفتن دست دارم بر در ودیوار مستم

مطربا نی زن دمی شاید برم از دل غمی را
ساقیا می ده کمی زیرا که من بسیار مستم

چشم مست او ربود از دست هوش ودانشم را
چون بلند اقبال اگر گویم چنین اشعار مستم
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن (رمل مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۹۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۹۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.