هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر با دل خونین خود گفت‌وگو می‌کند و از آشفتگی و آرزوهایش سخن می‌گوید. دل نیز در پاسخ، از تجربیات و حالات خود مانند تندخویی، آبروداری و آرزوهای لحظه‌ای می‌گوید. این گفت‌وگو نشان‌دهنده‌ی کشمکش درونی و جست‌وجوی معنوی شاعر است.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عرفانی و پیچیدگی‌های احساسی است که درک آن برای مخاطبان جوان‌تر دشوار می‌باشد. همچنین، برخی از اصطلاحات و مضامین مانند 'آشفتگی دل' و 'کشمکش درونی' نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی بیشتری دارند.

شمارهٔ ۲۹۹

دوش با خونین دل خود گفتگوئی داشتم
صوفی آسا تا سحرگه های و هوئی داشتم

گفتم ای آشفته دل دیشب نمی دیدم ترا
گفت جا در طره ی زنجیر موئی داشتم

گفتمش چون بود در آن طره احوالت بگفت
با همه آشفتگی حال نکوئی داشتم

گفتمش آن طره چوگان بود گوئی درنظر
گفت من هم پیش اوخود را چه گوئی داشتم

گفتمش هم سرکش وهم تند وهم بدخو شدی
گفت چندی خو به ترک تندخوئی داشتم

گفتمش آن آتشین خوهیچ لطفی با توداشت
گفت آری در بر او آبروئی داشتم

گفتم ای دل چون بلنداقبال اقبالت نشد
گفت چون هر لحظه در دل آرزوئی داشتم
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۹۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۰۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.