۱۰۳ بار خوانده شده

شمارهٔ ۳۲۳

گفتم این شور من ازچیست بگفت از نمکم
گفتمش پیشتر آ تا نمکت را بمکم

زهره ای در بر من یا قمری یا خورشید
دانم این قدر که از روی تورشک فلکم

ز اشک ورخ ساخته ام سیم و زیر پاک عیار
امتحانی بکن ای دوست بزن بر محکم

نه توگفتی دهی ار جان دهمت یک دوسه بوس
دادمت جان نه سه دادی نه دو دادی نه یکم

بی تو ای دوست اگر جای دهندم به بهشت
همچنان است که منزل بود اندر درکم

دامن وصل بتم را به کف آرم روزی
روزگار ار مدد وبخت نماید کمکم

مگر از ره بردم طره طرار بتی
ورنه زاهد نزندراه زتحت الحنکم

تا ز عشق رخت ای دوست بلنداقبالم
نه عجب گر به فلک وصف بگوید ملکم
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۲۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۲۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.