هوش مصنوعی:
این شعر عاشقانه و عرفانی بیانگر دیوانگی و شیفتگی شاعر به معشوق است. شاعر خود و همراهانش را فرزانه نمیداند، بلکه دیوانهای عاشق میخواند که از همه جهان بیگانهاند و تنها به یاد معشوق هستند. آنها خود را مانند پروانهای میدانند که به دور شمع رخسار معشوق میچرخند و حاضرند برای وصال او هر بهایی بپردازند، حتی اگر به قیمت سوختن و نابودی تمام شود. شاعر از می و میخانه نیز به عنوان نمادهایی از عشق و وصال یاد میکند و تأکید میکند که حاضر است برای رسیدن به معشوق، همه چیز را فدا کند.
رده سنی:
16+
مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه، استفاده از استعارهها و نمادهای پیچیده مانند می و میخانه، و همچنین لحن پرشور و احساسی شعر، آن را برای مخاطبان نوجوان و بزرگسال مناسب میسازد. درک کامل این شعر نیاز به بلوغ فکری و تجربهی عاطفی دارد که معمولاً در سنین پایینتر کمتر یافت میشود.
شمارهٔ ۳۵۰
ما به یاد آن پری دیوانه ایم
خلق پندارند ما فرزانه ایم
تا به جانان آشنا گردیم ما
از همه اهل جهان بیگانه ایم
مرد و زن ما را نصیح گوولی
ما به کار عاشقی مردانه ایم
طایر آسا پیش زلف وخال دوست
مبتلای دام بهر دانه ایم
حور وکوثر گر طلب زاهدکند
ما طلبکار وی ومیخانه ایم
شمع رخ هر جا فروزد دیار ما
سوختن را پر زنان پروانه ایم
تا مگر چنگی به زلف او زنیم
از غمش دل ریش تر از شانه ایم
میل می خوردن گر آن دلبر کند
تا نهیمش لب به لب پیمانه ایم
چون بلنداقبال ای گنج مراد
تا دهیمت جا به دل ویرانه ایم
خلق پندارند ما فرزانه ایم
تا به جانان آشنا گردیم ما
از همه اهل جهان بیگانه ایم
مرد و زن ما را نصیح گوولی
ما به کار عاشقی مردانه ایم
طایر آسا پیش زلف وخال دوست
مبتلای دام بهر دانه ایم
حور وکوثر گر طلب زاهدکند
ما طلبکار وی ومیخانه ایم
شمع رخ هر جا فروزد دیار ما
سوختن را پر زنان پروانه ایم
تا مگر چنگی به زلف او زنیم
از غمش دل ریش تر از شانه ایم
میل می خوردن گر آن دلبر کند
تا نهیمش لب به لب پیمانه ایم
چون بلنداقبال ای گنج مراد
تا دهیمت جا به دل ویرانه ایم
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۴۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۵۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.