هوش مصنوعی:
این شعر از ناامیدی، بیوفایی یاران، رنجهای زندگی و عشق به معشوق سخن میگوید. شاعر از تلخیهای زندگی، بیوفایی مردم و تنها ماندن مینالد، اما در عین حال وفاداری به معشوق و پاکی دل را بیان میکند.
رده سنی:
16+
مفاهیم عمیق عاشقانه و ناامیدی موجود در شعر ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مضامین مانند رنج و بیوفایی نیاز به بلوغ ذهنی دارد.
شمارهٔ ۳۵۲
یک یار وفادار دراین شهر ندیدیم
وز گلشن این دهر به جز خار نچیدیم
از سفره این بزم به جز زهر نخوردیم
وز ساغر این عیش به جز غم نچشیدیم
دل کندزما یار ودل از یار نکندیم
برید زما مهر وازاوما نبردیم
هرکس که ستم کرد به ما ناله نکردیم
دیدیم بدو پرده کس را ندردیدیم
تا دیده ما دید ندیدیم به جز دوست
جز قصه حسن رخش از کس نشنیدیم
ای یار چه کردیم که کندی پرما را
از بامتوبربام دگر کس نپریدیم
ز اقبال بلندی که به ما داده خداوند
جز بار بتان بار کسی را نکشیدیم
وز گلشن این دهر به جز خار نچیدیم
از سفره این بزم به جز زهر نخوردیم
وز ساغر این عیش به جز غم نچشیدیم
دل کندزما یار ودل از یار نکندیم
برید زما مهر وازاوما نبردیم
هرکس که ستم کرد به ما ناله نکردیم
دیدیم بدو پرده کس را ندردیدیم
تا دیده ما دید ندیدیم به جز دوست
جز قصه حسن رخش از کس نشنیدیم
ای یار چه کردیم که کندی پرما را
از بامتوبربام دگر کس نپریدیم
ز اقبال بلندی که به ما داده خداوند
جز بار بتان بار کسی را نکشیدیم
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۵۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۵۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.