هوش مصنوعی: این متن بیانگر درد و رنج عاشق در فراق معشوق است. شاعر از بی‌قراری و بی‌تابی خود در غیبت یار می‌گوید و از جور و جفای معشوق شکایت می‌کند، اما در عین حال اعلام می‌کند که با وجود همه این سختی‌ها، مهر و وفای خود را بیشتر می‌کنند. همچنین، اشاره‌ای به دیوانگی عشق و ناتوانی در صبر و سکون دارد.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مضامین عاشقانه عمیق و احساسات پیچیده است که درک آن برای مخاطبان جوان‌تر ممکن است دشوار باشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند جور و جفا و دیوانگی عشق نیاز به بلوغ عاطفی دارد.

شمارهٔ ۳۵۷

آگه نیی که بیتو شب و روز چون کنیم
دل را کنیم خون وز چشمان برون کنیم

جور وجفا هر آنچه توافزون کنی به ما
ما با توطور مهر ووفا را فزون کنیم

دیوانه راست جای به زنجیر زلف تو
زنجیر گشته به که خیال جنون کنیم

گفتی کنیم صبر وسکون در فراق تو
طاقت دگر نمانده که صبر و سکون کنیم

عشاق چهره از غم دل زرد کرده اند
ما رخ ز خون دیده همی لاله گون کنیم

ای دل به حیرتم که شکایت به هجر دوست
از جورچرخ یاکه ز بخت زبون کنیم

اقبال ما چوگشته بلنداز وصال دوست
هر عشرتی که هست بیا تاکنون کنیم
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۵۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۵۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.