هوش مصنوعی: این متن شعری عاشقانه و عارفانه است که در آن شاعر از عشق و فداکاری در راه معشوق سخن می‌گوید. او از سوختن در آتش عشق، اسارت در دام زلف یار، و دیوانگی در راه عشق صحبت می‌کند. همچنین، اشاره‌ای به مفاهیمی مانند فنا و بقا، و تلاش برای رسیدن به معشوق از طریق رنج و سختی دارد.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اصطلاحات و تشبیهات به بلوغ فکری نیاز دارند.

شمارهٔ ۳۶۴

پیش شمع عارضش پروانه می باید شدن
سوختن را ز آتشش مردانه می بایدشدن

خال جانان دانه است و زلف او دام بلا
مبتلای دام از آن دانه می باید شدن

در نظر آیدچوزنجیری مرا گیسوی دوست
هستی ار عاقل دلا دیوانه می باید شدن

تا مگر راهی به زلف آن صنم پیدا کنیم
لاجرم دلریش تر از شانه می بایدشدن

بعد مردن چون زخاک ما کندگل کوزه گر
تا نهیمش لب به لب پیمانه می بایدشدن

باده درجام وقدح ما راکفایت کی دهد
بر سر خم جانب میخانه می باید شدن

چون بلنداقبال تا تعمیر را قابل شویم
از دل و جان سر به سر ویرانه می باید شدن
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۶۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۶۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.